خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرق
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جدا کردن . 2 - از هم جدا کردن و امتیاز نهادن . 3 - (اِ مص .) جدایی . 4 - امتیاز، تفاوت .
-
فرق
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) میان سر، تارک .
-
واژههای مشابه
-
فرق زدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ قْ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سر نهادن .
-
فرق کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) امتیاز دادن ، مشخص کردن .
-
جستوجو در متن
-
رخچ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِ.) فرق سر، تارک .
-
کوپله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) موی فرق سر، کاکل .
-
هپاک
فرهنگ فارسی معین
(هَ یا هُ) (اِ.) فرق سر، تارک سر.
-
کاچ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تارک سر، فرق سر. کاج و کاچک نیز گویند.
-
آب برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص ل .) فرق داشتن هدف باطنی با اعمال ظاهری .
-
افتراق
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - از یکدیگر جدا شدن . 2 - فرق گذاشتن .
-
تارک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمصغ .) 1 - فرق سر، میان سر آدمی . 2 - کلاهخود.
-
تفاوت
فرهنگ فارسی معین
(تَ وُ) [ ع . ] (مص ل .) از هم جدا و دور شدن ، فرق و اختلاف دایمی داشتن .
-
تمایز
فرهنگ فارسی معین
(تَ یُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - با هم فرق داشتن . 2 - جدا شدن .