فرمیونfermionواژههای مصوب فرهنگستانهر ذره که اسپین نیمدرست داشته باشد و از آمار فرمیـ دیراک تبعیت کند
فریمونلغتنامه دهخدافریمون . [ ف َ م َ ] (اِخ ) از دهات آمل بوده است از بخش دابو. (از مازندران و استرآباد رابینو ص 152 از ترجمه ٔ فارسی ). رجوع به فریمان شود.
اَبَررسانای فرمیونسنگینheavy-fermion superconductorواژههای مصوب فرهنگستاناَبَررسانایی که در آن جِرم توده الکترونهای اَبَررسانشی بهطور غیرعادی زیاد است
گروه تقارن دستوارchiral symmetry groupواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از تبدیلهای تقارنی که بر روی فرمیونهای راستدست و چپدست اثرات متفاوت دارند