فروارهلغتنامه دهخدافرواره . [ ف َ رَ /رِ ] (اِ) فروار که خانه ٔ تابستانی و بالاخانه ٔ چهاردر و بادگیر باشد. (برهان ). پرواره . غرفه . فربال . فرباله . فروال . (یادداشت بخط مؤلف ). || گنجینه . (برهان ). رجوع به فروار، فربال و فرباله شود.
فرواللغتنامه دهخدافروال . [ ف َرْ ] (اِ) به معنی فرواره است که خانه ٔ تابستانی وبالاخانه باشد که اطراف آن درها و پنجره ها دارد. (برهان ). رجوع به فروار، فرواره ، فربال و فرباله شود.
پربارلغتنامه دهخداپربار. [ پ َ ] (اِ) خانه ٔ تابستانی . (برهان ). پروار. پربال . پَرباره . پرباله . (شعوری ). پرواره . فروار. فرواره . فروال . فرواله . بالاخانه . غرفه .
فروالهلغتنامه دهخدافرواله . [ ف َرْ ل َ / ل ِ ] (اِ) به معنی فروال است که خانه ٔ تابستانی و بالاخانه ٔ اطراف گشاده باشد. (برهان ). رجوع به فربال ، فرباله ، فروار و فرواره شود.
غرفهفرهنگ فارسی عمید۱. هریک از اتاقکها یا اتاقهای یک نمایشگاه که در آن به عرضۀ کالا میپردازند.۲. هریک از حجرههای پیرامون مساجد و مدارس قدیمی.۳. [قدیمی] اتاقی که بالای اتاق دیگر ساخته شود؛ بالاخانه؛ برواره؛ پرواره؛ فرواره.۴. [قدیمی] یک مشت آب.