فرورفتگیfurrowsواژههای مصوب فرهنگستانتـورفتگیهـای بیـن لـبــههـای ســایـشـی (friction ridges) اثرانگشت
مقعر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، غر کردن، فرورفتگی ایجاد کردن حفر کردن، حفاری کردن، استخراج کردن، گود کردن، تونل زدن، نقبزدن، کندن، گودبرداری کردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن، جُستن، کنجکاوی کردن شخم زدن، شیار کشیدن سفتن، سوراخ کردن درآوردن، خالی کردن دندانهدار کردن دفن کردن
کم رضوانواژهنامه آزادنام روستایی است از توابع بخش مهران بندرلنگه. «کم» به زبان محلی یعنی دو طرف رودخانه ای که در اثر عبور آب، فرورفتگی ایجاد شده است و سایه می افکند. «کم» در عربی برای کثرت نیز آمده؛ رضوان یکی از نام های بهشت است. یعنی عجب بهشتی. چون مردم برای خنک کردن خود در سایۀ کم و نسیمی که در تابستان می وزد، به آنجا
بام غلطانلغتنامه دهخدابام غلطان . [ غ َ] (اِ مرکب ) بام غلتان . بام گلان . سنگ گردی که به روی بام غلطانند. (ناظم الاطباء). پاره سنگی است که آنرا استوانه ای شکل تراشند و در دو سر آن فرورفتگی ایجاد کنند تا دو سر قطعه آهن منحنی در آن دو فرورفتگی قرار گیرد و باکشیدن آن قطعه آهن که متصل به سیم یا ریسما
فرورفتگیfurrowsواژههای مصوب فرهنگستانتـورفتگیهـای بیـن لـبــههـای ســایـشـی (friction ridges) اثرانگشت
فرورفتگیfurrowsواژههای مصوب فرهنگستانتـورفتگیهـای بیـن لـبــههـای ســایـشـی (friction ridges) اثرانگشت