فروکِشَند فروتر مِهین میانگینmean lower low-water springsواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین ارتفاع فروکِشَندهای فروتر در مِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
فروکِشَندlow tide, low water, LWواژههای مصوب فرهنگستانیشترین حد پایین رفتن پوستۀ زمین و سطح آب اقیانوس و جوّ براثر نیروهای گرانشی ماه و خورشید
فروکِشَند فراترhigher low water, HLWواژههای مصوب فرهنگستانفروکِشَند بالاتر از میان دو فروکِشَندی که در مدت یک روز کِشَندی رخ میدهد
فروکِشَند فروترlower low water, LLWواژههای مصوب فرهنگستانفروکِشَند پایینتر از میان دو فروکِشَندی که در مدت یک روز کِشَندی رخ میدهد
فروکِشَندlow tide, low water, LWواژههای مصوب فرهنگستانیشترین حد پایین رفتن پوستۀ زمین و سطح آب اقیانوس و جوّ براثر نیروهای گرانشی ماه و خورشید
فروکِشَندlow tide, low water, LWواژههای مصوب فرهنگستانیشترین حد پایین رفتن پوستۀ زمین و سطح آب اقیانوس و جوّ براثر نیروهای گرانشی ماه و خورشید