فرگفتلغتنامه دهخدافرگفت . [ ف َ گ ُ ] (اِ مرکب ) از: فر (پیشاوند) + گفت به معنی گفتن و گفتار. برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است .(از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرمان و حکم . (برهان ).
فرفتلغتنامه دهخدافرفت . [ ف َ ف َ ] (اِ) ریحانی است که آن را شاه تره گویند. (برهان ). شاه ترج . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).