لغتنامه دهخدا
فریدالدین . [ ف َ دُدْ دی ] (اِخ ) کاتب خراسانی .در خدمت سلطان سنجر ملازمت داشته و رایت شاگردی انوری را برمی افراشته است و نیز سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه را مدح کرده است . در کمالات معروف روزگار خود بوده و از اشعار خوب او مسمطی است که در آن لغت های «دست » و «پای » را در مصرا