فسطانیلغتنامه دهخدافسطانی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) مخفف و معرب سوفسطایی . ج ، فسطانیان . (فرهنگ فارسی معین ) : اگر زین می نیاری گشت آگاه مبرزینجا سوی فسطانیان راه .عطار.
فشتانلغتنامه دهخدافشتان . [ ف ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ، دارای 504تن سکنه . آب آن از استخر و محصول عمده اش برنج ، ابریشم و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).