فشردهسازی ۱compression 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند کوچکسازی اندازة پرونده، اعم از نوشتاری و نگارهای و صوتی و ویدیویی متـ . فشردهسازی دادهها data compression
فشردهسازی ۲densification, compaction 2واژههای مصوب فرهنگستانمتراکم کردن پسماند برای آنکه ذخیرهسازی و حمل آن آسانتر شود
فشردهسازی بااتلافlossy compression, irreversible compressionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای فشردهسازی که در آن مقدار معینی از دادهها را حذف میکنند تا اندازة پرونده کاهش یابد
فشردهسازی تصویرimage compressionواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی که در آن، ضمن حفظ اطلاعات تصویر، از حجم آن کاسته میشود و حافظه و زمان کمتری صرف ذخیرهسازی و انتقال میشود
compressesدیکشنری انگلیسی به فارسیفشرده، ضماد، فشرده کردن، متراکم کردن، بهم فشردن، هم فشرده کردن، خلاصه شدن یا کردن، منقبض کردن
پودر فشردهcompacted powderواژههای مصوب فرهنگستانپودری که برای تولید قطعۀ فشردهشده یا خشته، فشرده شده است