خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضیلت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فضیلت
/fazilat/
معنی
۱. برتری در علم، هنر، و اخلاق؛ فضل.
۲. برتری؛ شرف.
۳. (اسم) [مقابلِ رذیلت] ویژگیهای ستودۀ اخلاقی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت
۲. برتری، رجحان، مزیت
۳. حسنات ≠ رذیلت
دیکشنری
accomplishment, attainment, virtue
-
جستوجوی دقیق
-
فضیلت
فرهنگ نامها
(تلفظ: fazilat) (عربی) برتری در دانش ، هنر و اخلاق ، فضل ؛ ارزش و اهمیت ؛ (در قدیم) (در علم اخلاق) ویژگیهای ستودهی اخلاقی در مقابلِ زذیلت .
-
فضیلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. برتری، تقوا، کمال، مزیت، معرفت ۲. برتری، رجحان، مزیت ۳. حسنات ≠ رذیلت
-
فضیلت
لغتنامه دهخدا
فضیلت . [ ف َ ل َ ] (ع اِمص ) فضیلة. رجحان . برتری . مزیت .فزونی . (از منتهی الارب ) : آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. (کلیله و دمنه ). چه هرکه از خرد بهره دارد فضیلت او بر وی پوشیده نماند. (کلیله و دمنه ). چندانک اندک...
-
فضیلت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فضیلَة، جمع: فضائل] fazilat ۱. برتری در علم، هنر، و اخلاق؛ فضل.۲. برتری؛ شرف.۳. (اسم) [مقابلِ رذیلت] ویژگیهای ستودۀ اخلاقی.
-
فضیلت
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ) [ ع . فضیلة ] (اِ.) 1 - رجحان ، برتری . 2 - برتری در علم و دانش .
-
فضیلت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
accomplishment, attainment, virtue
-
فضیلت
دیکشنری فارسی به عربی
انجاز , براعة
-
واژههای مشابه
-
فضیلت دادن
لغتنامه دهخدا
فضیلت دادن . [ ف َ ل َ دَ ] (مص مرکب ) ترجیح دادن . برتری دادن . برتر شمردن . بهتر دانستن : ترا بر وی فضیلت داده ، شکر نعمت رب العالمین بجا آر. (گلستان ).
-
فضیلت نهادن
لغتنامه دهخدا
فضیلت نهادن . [ ف َ ل َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) ترجیح نهادن . برتری دادن . فضیلت دادن : نگویم فضیلت نهم بر کسی چنان باش با من که با هر کسی . سعدی .چو خسرو فضیلت نهد بر ویم ندانی که دشمن بود در پیم . سعدی .رجوع به فضیلت شود
-
فضیلت گستر
لغتنامه دهخدا
فضیلت گستر. [ ف َ ل َ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) فضیلت گسترنده . آنکه فضیلت را بسط دهد. || دانشمند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
فضیلت گستر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] fazilatgostar آنکه علم و معرفت و فضیلت را بسط میدهد.
-
فضیلت و تقوی
فرهنگ گنجواژه
صفات پسندیده.
-
انکار فضیلت چیزی راکردن
دیکشنری فارسی به عربی
استسخف