فطیرخوارانلغتنامه دهخدافطیرخواران . [ ف َ خوا / خا ] (اِ مرکب ) نام هفت روز، از پانزدهم تا بیست ویکم ماه نیسان که یهود در آن هفت روز فطیر خورد بجای خمیر. (از التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ابوریحان بیرونی ص 243).
فطیرلغتنامه دهخدافطیر. [ ف َ ] (اِخ ) عید یهود و نصرانیان . (یادداشت مؤلف ). از اعیاد یهود. (اقرب الموارد) : گر نبارد فیض باران عنایت بر سرم لابه بر گردون رسانم چون جهود اندر فطیر. سعدی .رجوع به فطیرخواران شود.
فطیرلغتنامه دهخدافطیر. [ ف َ ] (ع اِ) خلاف خمیر یعنی ناخاسته و هرچه زودی و شتابی کرده شود از وقت ادراک آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خمیر برنیامده . (برهان ).- امثال : بی مایه فطیر است ؛ منظور این است که اگر بنیاد چیزی درست نب