لغتنامه دهخدا
فغفور یزدی . [ ف َ رِ ی َ ] (اِخ ) به طلاقت لسان و عذوبت بیان و تازه گویی امتیاز داشت . اصلش از یزد است و در مدح ملوک ایران و منقبت ائمه ٔ معصومین قصاید رنگین و اشعار متین دارد. دیوانش درجی مشحون از جواهر آبدار است . از غزلیات اوست :دمی که جلوه ٔ برقی شکار مرابه دام ش