فلامکلغتنامه دهخدافلامک . [ ف َ م َ ] (اِ) قسمی الماس کم قیمت . (یادداشت مؤلف ). محرف فلمنک . (فرهنگ فارسی معین ). اصلاً به معنی هلندی و منسوب به هلند است . رجوع به فلمنک شود.
فلمنکلغتنامه دهخدافلمنک . [ ف ِ م َ ] (اِخ ) هلند. رجوع به هلند شود. || (ص نسبی ) هلندی . از مردم هلند. فلمنکی . || ساخته و پرداخته ٔ هلند. (فرهنگ فارسی معین ).- الماس فلمنک ؛ الماس سرخ . الماس فلامک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلامک شود. در زبانهای اروپایی ، فل