فلکیاتلغتنامه دهخدافلکیات . [ ف َ ل َ کی یا ] (ع اِ) علوم راجعه به افلاک . علم نجوم . (یادداشت مؤلف ).
فلاکتلغتنامه دهخدافلاکت . [ ف َ ک َ ] (از ع ، اِ مص ) فلک زدگی و ناداری .(غیاث از فردوس اللغات ). و این مصدر جعلی است وضعکرده ٔ متأخرین . (غیاث ). نکبت . بدبختی . غالباً این مصدر را برساخته ٔ ایرانیان از کلمه ٔ فلک زده دانسته اند. (فرهنگ فارسی معین ). مصدر منحوت است . (یادداشت مؤلف ). || خوا
فلاکتدیکشنری فارسی به انگلیسیadversity, curse, desolation, evil, misery, plight, ruin, squalor, tragedy, trouble, woe, wretchedness
فلاکتفرهنگ مترادف و متضادادبار، استیصال، بدبختی، بیچارگی، تنگی، تیرهبختی، خواری، ذلت، شوربختی، ضراء، فقر، فلکزدگی، نکبت
فلکیةلغتنامه دهخدافلکیة. [ ف َ ل َ کی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث فلکی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلکی شود. || علم راجع به فلک . ج ، فلکیات . رجوع به فلکیات شود.
ضفیرةالاسدلغتنامه دهخداضفیرةالاسد. [ ض َ رَ تُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فلکیات ) ذات الشعور. هلبه .
موسیلغتنامه دهخداموسی . [ سا ] (اِخ ) ابن اسرائیل کوفی (129-222 هَ . ق .) از پزشکان کوفه بود که در خدمت ابواسحاق ابراهیم بن مهدی به سر می برد. در نجوم و فلکیات بیش از طب براعت داشته است و در تاریخ و اشعار نیزقوی بوده و حدود ی
اکنونیلغتنامه دهخدااکنونی . [ اَ ] (ص نسبی ) حالایی . امروزی . و در این بیت مقابل غیر زمان و ابداعیت آمده است . زمانی ، زیرا موجودات یا ماده و مدت دارند (اکنون ثلاثه ) یا ماده دارند و مدت ندارند (فلکیات ) یا نه ماده دارند و نه مدت (تجردات یا مفارقات ) : اکنونیان روان