فنورزtechnician, technicien (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانشخصی، معمولاً با مدرک کاردانی، که در فن یا صنعتی دارای تخصص و تجربۀ علمی باشد
فینارسلغتنامه دهخدافینارس . [ رُ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی سعد است . (فهرست مخزن الادویه ). فیناروس .
فناروزلغتنامه دهخدافناروز. [ ف َ ] (اِخ ) نام جایی و محلی است از سمرقند که شراب آنجا نیکو میشود. (برهان ). مؤلف انجمن آرا این نام را تصحیف «فیاروز» میداند : باز تویی رنج باش و جان تو خرم با نی و با رود و با نبیذ فناروز. رودکی .رجوع