فودنهلغتنامه دهخدافودنه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) پودنه . پونه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به پونه و فوتنج و فودنج شود.
فوذانیلغتنامه دهخدافوذانی . (ص نسبی ) منسوب به فوذان که از قرای اصبهان است . (سمعانی ). رجوع به فودان شود.
فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد