فارانلغتنامه دهخدافاران . (اِخ ) یکی از اسماء مکه که در تورات مذکور است . و گویند نام یکی از کوههای مکه است . (از معجم البلدان ).
فارانلغتنامه دهخدافاران . (اِخ ) از دیه های رستاق ساوه وجزستان . رجوع به ترجمه ٔ تاریخ قم ص 116 و 140 شود.
فارانلغتنامه دهخدافاران . (اِخ ) فاران و طور، دو کورة از کوره های مصر جنوبی است . (از معجم البلدان ).
فارانلغتنامه دهخدافاران . (اِخ ) کوهی است درشمال شرقی دشت فاران که فعلاً آن را کوه مفرعه گویند. (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به جبل فاران شود.