فیزیانه ٔ پایینلغتنامه دهخدافیزیانه ٔ پایین . [ ن ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک که دارای 347 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، میوه وبخصوص انگور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
فیزیانه ٔ بالالغتنامه دهخدافیزیانه ٔ بالا. [ ن ِ ی ِ] (اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک که دارای 27 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
فزونیلغتنامه دهخدافزونی . [ ف ُ ] (حامص ) افزونی . بیشی . زیادتی . (یادداشت بخط مؤلف ). بسیاری و افزونی و کثرت و زیادتی . (ناظم الاطباء). فراوانی : بگنج و فزونی نگیری فریب به پی ار فراز آیدت یا نشیب . فردوسی .تو دل را به آز فزونی م
فزونیفرهنگ فارسی عمید۱. افزونی؛ فراوانی؛ بسیاری.۲. [مجاز] برتری.۳. (صفت) [قدیمی] زیادی؛ اضافی؛ مازاد.۴. [قدیمی، مجاز] حرص.
فزونیدیکشنری فارسی به انگلیسیabundance, amplitude, excess, overage , overrun, plethora, preponderance, preponderancy, pressure, proliferation, redundancy, rise, step-up, swell, swelling