دیکشنری عربی به فارسی
سهم , جيره , تسهيم , تدبير کردن , درست کردن , اختراع کردن , تعبيه کردن , وصيت نامه , ارث بري , ارث گذاري , سهميه , بنيچه , مقدار جيره روزانه , خارج قسمت , سهم دادن , جيره بندي کردن , حصه , بخش , بهره , قسمت , بخش کردن , سهم بردن , قيچي کردن , ستون چوبي يا سنگي تزءيني , ميخ چوبي , گرو , شرط , شرط بند