قاعاً صفصف کردنلغتنامه دهخداقاعاً صفصف کردن . [ عَن ْ ص َ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بالتمام ویران کردن . هرچه بود غارت کردن .
کاهالغتنامه دهخداکاها. (اِخ ) مخفف کهیعص . (کاف ها یا عین صاد) که کلمه ٔ اول از نخستین آیه ٔ سوره ٔ مریم است ؛ کهیعص ذکر رحمة ربک عبده زکریا : خاک مشکین که ز درگاه رسول آورده ست حرز بازوش چو الکهف و چو کاها بینند.خاقانی .
قاه قاهلغتنامه دهخداقاه قاه . (اِ صوت ) خندیدن به آواز بلند را گویند. (برهان ). قهقهه . (حاشیه ٔ برهان دکتر معین ) : زده خنده بر روی خواهندگان دهان زر از جودتو قاه قاه .کمال الدین اسماعیل .