کافزلغتنامه دهخداکافز. [ ف َ ] (اِ) دوائی است که به هندی ککرونده نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (الفاظالادویه ).
قافزةلغتنامه دهخداقافزة. [ ف ِ زَ ] (ع ص ) مؤنث قافز. جهنده . (منتهی الارب ): خیل قافزة؛ اسبان تیزرو که وقت دویدن برجهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). خیل قوافز نیز گویند. (منتهی الارب ).
قوافزلغتنامه دهخداقوافز. [ ق َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قافز. غوکان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اسبان تیزرو که وقت دویدن برجهند. (آنندراج ). رجوع به قافز شود.
قافزةلغتنامه دهخداقافزة. [ ف ِ زَ ] (ع ص ) مؤنث قافز. جهنده . (منتهی الارب ): خیل قافزة؛ اسبان تیزرو که وقت دویدن برجهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). خیل قوافز نیز گویند. (منتهی الارب ).