قاقلسلغتنامه دهخداقاقلس . [ ل ِ ] (اِخ ) یکی از شاعران قدیم یونان است که قبل از جالینوس میزیسته اسحاق بن حنین او را با اومیروس و مارتس در شمار شعرای قدیم یونان ذکر کرده است . رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 36 شود.
قوقالسلغتنامه دهخداقوقالس . [ ل ِ ] (معرب ، اِ) ترخر است که نوعی از ترب صحرایی باشد. خوردن آن بادها را بشکند. (برهان ) (آنندراج ). قوقالس نوعی از دوقواست و نزد بعضی تخم کرفس است . (حاشیه ٔ برهان چ معین از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
قاقلستانلغتنامه دهخداقاقلستان . [ ق ِ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . در 37000 گزی شمال باختری کرمانشاه و 2000 گزی باختر شوسه ٔ سنندج به دردشت واقع و هوای آن سردسیری است . <span class="hl" dir=
قاقلستانلغتنامه دهخداقاقلستان . [ ق ِ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . در 37000 گزی شمال باختری کرمانشاه و 2000 گزی باختر شوسه ٔ سنندج به دردشت واقع و هوای آن سردسیری است . <span class="hl" dir=