خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاپوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قاپوق
/qāpuq/
معنی
۱. دار اعدام.
۲. چوبی بلند که در وسط میدان برپا میکردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر میگذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
pillory
-
جستوجوی دقیق
-
قاپوق
لغتنامه دهخدا
قاپوق . (ترکی ، اِ) قشر. رجوع به قابوق شود.
-
قاپوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قاپق، قپق، قپاق، قباق، قبق› [قدیمی] qāpuq ۱. دار اعدام.۲. چوبی بلند که در وسط میدان برپا میکردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر میگذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند.
-
قاپوق
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pillory
-
واژههای مشابه
-
پا قاپوق
لهجه و گویش تهرانی
محله اطراف قاپوق (میدان اعدام)
-
پای قاپوق،پاقاپوق
لهجه و گویش تهرانی
میدان اعدام (محمدیه)
-
در قاپوق قرار دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pillory
-
جستوجو در متن
-
قباق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] qabāq = قاپوق
-
قبق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] qabaq = قاپوق
-
pillory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرمانه، قاپوق
-
pillories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها، قاپوق
-
قابوق
لغتنامه دهخدا
قابوق . (ترکی ، اِ) قاپوق . قشر. پوست .
-
pillory
روانشناسی
قاپوق ، نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم را از سوراخ کوچک تخته سن ...
-
قباق
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ تر. ] (اِ.) = قپاق . قپق . قبق . قاپوق : چوبی بلند و عظیم که در میان میدان ها نصب کنند و بر فراز آن حلقه ای از طلا یا نقره وضع نمایند و سواران از یک جانب میدان اسب دوانیده به پای قباق که رسند همچنان که اسب در دویدن است تیر در کمان نهاده حوالة ...