قاپیدنلغتنامه دهخداقاپیدن . [ دَ ] (مص ) قاپ زدن .ربودن . ربودن به جلدی و چابکی . گرفتن چنانکه سگ پای درویش را، چنانکه لقمه و دیگر چیز را از دست کسی .
قاپیدندیکشنری فارسی به انگلیسیclutch, gobble, grab, intercept, interception, leap, pluck, seize, snap, snatch, swoop
قاپیدنلغتنامه دهخداقاپیدن . [ دَ ] (مص ) قاپ زدن .ربودن . ربودن به جلدی و چابکی . گرفتن چنانکه سگ پای درویش را، چنانکه لقمه و دیگر چیز را از دست کسی .
قاپیدندیکشنری فارسی به انگلیسیclutch, gobble, grab, intercept, interception, leap, pluck, seize, snap, snatch, swoop
قاپیدنلغتنامه دهخداقاپیدن . [ دَ ] (مص ) قاپ زدن .ربودن . ربودن به جلدی و چابکی . گرفتن چنانکه سگ پای درویش را، چنانکه لقمه و دیگر چیز را از دست کسی .