قحامةلغتنامه دهخداقحامة. [ ق َ م َ ] (ع اِمص ) کلان سالی . قُحومَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و این هر دو اسم مصدر است بدون فعل . (آنندراج ).
کهامةلغتنامه دهخداکهامة. [ ک َ م َ ] (ع مص ) کلان سال گردیدن مرد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): کهم الرجل کهامة و کهوماً؛ ناتوان گردید آن مرد. || کند شدن شمشیر. (از اقرب الموارد).