قديمدیکشنری عربی به فارسیباستاني , ديرينه , قديمي , کهن , کهنه , پير , غير مصطلح (بواسطه قدمت) , سفيد , سفيد مايل به خاکستري , سالخورده , کهن سال , مسن , فرسوده , کهنه کار , پيرانه , گذشته , سابقي , پير مانند , نسبتا پير
کژدملغتنامه دهخداکژدم . [ ک َ دُ ] (اِ مرکب ) جانوری است گزنده و آن را به تازی عقرب خوانند و به کاف فارسی (گژدم ) چنانکه گمان برند خطاست و به زاء عربی نیز درست است و عقرب را کژدم بدین سبب گویند که دمش کج می باشد. (آنندراج ). جانوری است گزنده و آن را به عربی عقرب گویند. (برهان ). حیوانی زهردار
کدملغتنامه دهخداکدم . [ ک ُ دَ ] (ع اِ) نوعی از ملخ سیاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحدش کُدَمَة است . (از اقرب الموارد).
قدیمانهلغتنامه دهخداقدیمانه . [ ق َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب )قدیماً و از روزگار قدیم و پیشین . (ناظم الاطباء).
قدیملغتنامه دهخداقدیم . [ ق َ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).
قدیملغتنامه دهخداقدیم . [ ق َ ] (ع ص ) دیرینه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم . || کهنه . || پیشین و سابق . || باس وباش . || پیر و سال دیده . (ناظم الاطباء).- قدیم الایام ؛ روزگار دیرینه . (ناظم الاطباء).
قدیملغتنامه دهخداقدیم . [ ق ِدْ دی ] (ع اِ) پادشاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف . (ناظم الاطباء).