کرسمةلغتنامه دهخداکرسمة. [ ک َ س َ م َ ] (ع مص ) خاموش گردیدن و چیزی نگفتن . || چشم فروخوابانیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || سر فروافکندن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کرشمةلغتنامه دهخداکرشمة. [ ک َ ش َ م َ ] (ع اِ) روی . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). رخسار. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). وجه . یقال : قبح اﷲ کرشمته . (اقرب الموارد).
قراشمةلغتنامه دهخداقراشمة. [ ق ُ ش ِ م َ ] (ع اِ) یکی قراشیم . (از منتهی الارب ).واحد قراشیم . (ناظم الاطباء). رجوع به قراشیم شود.
کرشمهفرهنگ فارسی عمید۱. ناز.۲. اشاره با چشم و ابرو؛ غمزه.۳. حرکات دلانگیز چشم و ابروی زیبارویان.۴. (موسیقی) گوشهای در دستگاههای ماهور، نوا، همایون، سهگاه، چهارگاه، و راستپنجگاه.