قرقومعمالغتنامه دهخداقرقومعما. [ ق ُ ؟ ] (معرب ، اِ مرکب ) ثفل دهن الزعفران . (بحر الجواهر). به لغت یونانی ثفل روغن زعفران باشد، و معما به معنی ثفل است .
قرقومعنالغتنامه دهخداقرقومعنا. [ ق ُ م َ ] (معرب ، اِ مرکب ) ثفل روغن زعفران است . (اشتینگاس ). رجوع به قرقومعما شود.
لخلخه ٔ سلیمانیلغتنامه دهخدالخلخه ٔ سلیمانی . [ ل َ ل َ خ َ / خ ِ ی ِ س ُ ل َ/ ل ِ نی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ثفل روغن و زعفران است و آن را قرقومعما خوانند. (اختیارات بدیعی ).