قسبارلغتنامه دهخداقسبار. [ ق ِ ] (ع ص ) نره ٔ دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قسبری . (منتهی الارب ). رجوع به قسبری شود.
کسبایرلغتنامه دهخداکسبایر.[ ک َ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. مرکز آن قریه ٔ بدرانلو است که در 18هزارگزی شمال باختری بجنورد قرار دارد. از 41 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود <span class="hl"
قشبارلغتنامه دهخداقشبار. [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) چوب دستی . (منتهی الارب ). چوبدستی درشت . (آنندراج ). القشبار من العصی ، الغلیظة کالخشبة. || رجل قشباراللحیة؛ طویل اللحیة. (اقرب الموارد). مرد درازریش . و به ضم قاف نیز آمده . (منتهی الارب ).
کسبورلغتنامه دهخداکسبور. [ ک َ ] (اِ) ثمره ٔ درخت بطم . حبة الخضراء. (بحر الجواهر). خنجک . بطم .(یادداشت مؤلف ). رجوع به حبة الخضراء و بطم شود.
کسبرلغتنامه دهخداکسبر. [ ک ُ ب َ ] (ع اِ) دستیانه از عاج مانند دست برنجن .ج ، کَسابِر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
قسبریلغتنامه دهخداقسبری . [ ق ُ ب ُ ری ی ] (ع ص ) نره ٔ دراز. (منتهی الارب ). قسبار. (منتهی الارب ). رجوع به قسبار شود.