قشلاق محمدلغتنامه دهخداقشلاق محمد. [ ق ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 36 هزارگزی شمال الیگودرز و 17 هزارگزی خاور شوسه ٔ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد در 3 هزارگزی جنوب بروجردو 3 هزارگزی خاور شوسه ٔ بروجرد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 445</span
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 4 هزارگزی خاور قشلاق این ده در دامنه قرار گرفته و سردسیری است . سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ قشلاق و محصول آن غل
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه به نوسود میان باغ خلیفه و گردنه ٔکریوه ، در 110000 گزی کرمانشاه . (یادداشت مؤلف ).
قشلاق محمدشریفلغتنامه دهخداقشلاق محمدشریف . [ ق ِ م ُ ح َم ْ م َ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برگشلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیّه واقع در 14500 گزی خاور ارومیه و 3هزارگزی جنوب شوسه ٔ گلمانخانه به ارومیه . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل
قشلاق محمدقلیلغتنامه دهخداقشلاق محمدقلی . [ ق ِ م ُ ح َم ْ م َ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان برگشلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 15 هزارگزی خاور ارومیه و 3 هزارگزی شوسه ٔ گلمانخانه به ارومیه . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معت
قشلاق محمدصالح لولغتنامه دهخداقشلاق محمدصالح لو. [ ق ِ م ُح َم ْ م َ ل ِ لو ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 46 هزارگزی شمال کلیبر و 46 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد در 3 هزارگزی جنوب بروجردو 3 هزارگزی خاور شوسه ٔ بروجرد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 445</span
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 4 هزارگزی خاور قشلاق این ده در دامنه قرار گرفته و سردسیری است . سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ قشلاق و محصول آن غل
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه به نوسود میان باغ خلیفه و گردنه ٔکریوه ، در 110000 گزی کرمانشاه . (یادداشت مؤلف ).
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ تنکابن در مازندران . عده ٔ قری 34، مساحت 2 فرسخ ، مرکز گیل کلا، حد شمالی دریا، شرقی کران ، جنوبی بیرون بشم و غربی لنگا.جمعیت تقریبی آن 2187<
قشلاقلغتنامه دهخداقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا از شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
حسن آباد قشلاقلغتنامه دهخداحسن آباد قشلاق . [ ح َ س َ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر در 29هزارگزی شمال باختری ملایر و نه هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ملایربه همدان . جلگه و معتدل است . 213 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترکی و فارس
پیرقشلاقلغتنامه دهخداپیرقشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان . واقع در 6هزارگزی شمال ماه نشان و 1هزارگزی راه مالرو عمومی . جلگه ، معتدل ، دارای 50 تن سکنه . آب
پیره قشلاقلغتنامه دهخداپیره قشلاق . [ رَ ق ِ ] (اِخ ) دهی جزءدهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان . واقع در6هزارگزی شمال ماه نشان و 1هزارگزی راه مالرو عمومی . جلگه ، معتدل . دارای 50 تن سکنه .
تات قشلاقلغتنامه دهخداتات قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان 48 هزارگزی شمال باختری ماه نشان 27 هزارگزی راه عمومی ، کوهستانی سردسیر با 422 تن سکنه آب آن از
تازه قشلاقلغتنامه دهخداتازه قشلاق . [ زَ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی بخش شهرستان بیجار است که در 20هزارگزی جنوب حسن آبادسوگند و 6هزارگزی آق بلاغ واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 160 تن سکنه