قصفلةلغتنامه دهخداقصفلة. [ ق َ ف َ ل َ ] (ع مص ) خوردن همگی طعام را. (منتهی الارب ): قصفل الطعام ؛ اکله . (اقرب الموارد).
کشفیلیلغتنامه دهخداکشفیلی . [ ک َ ف ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کشفل که ظاهراً از قراء بغداد است و به قول بهتر از آمل طبرستان . (از انساب سمعانی ).