قضباتلغتنامه دهخداقضبات . [ ق َ ض َ ] (ع اِ) ج ِ قَضْبة، به معنی تیر ناتراشیده از شاخ درخت نبع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قضبةلغتنامه دهخداقضبة. [ ق َ ب َ ] (ع اِ) اسپست . || شاخ درخت . (منتهی الارب ). || تیر ناتراشیده از شاخ درخت .نبع. ج ، قَضَبات . || گیاه که تر و تازه خورده شود. ج ، قَضْب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).