آرایۀ قطبی ـ قطبیpole-pole array, two-arrayواژههای مصوب فرهنگستانآرایهای که در آن دو الکترود جریان و پتانسیل پشت سر هم و در فاصلهای دور از هم بر روی خط برداشت (survey line) قرار میگیرند
کتبیلغتنامه دهخداکتبی . [ ک َ ] (ص نسبی ) که نوشته شود. مقابل شفاهی .- امتحان کتبی ؛ امتحانی که پاسخ پرسشها نوشته شود. مقابل امتحان شفاهی .
کتبیلغتنامه دهخداکتبی . [ ک ُ ت ُ ] (اِخ ) محمود مؤلف تاریخی است در خصوص آل مظفر. رجوع به محمود و رجوع به مجله ٔ یادگار سال 5 شماره ٔ 1 و 2 شود.
کتبیلغتنامه دهخداکتبی . [ ک ُ ت ُ ] (ع ص نسبی ) کتابفروش . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نگاهدارنده ٔ کتاب . حافظ کتاب . (از اقرب الموارد). || کتاب شناس . (یادداشت مؤلف ) .
کثیبیلغتنامه دهخداکثیبی .[ ک َ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب به کثیب . (ناظم الاطباء). || (اِ) نشستگاه . مقعد. (ناظم الاطباء).
قطبیلغتنامه دهخداقطبی . [ ق ِ طِب ْ با ] (ع اِ) گیاهی است که از آن رسن سازند و رسن آن از رسن پوست نارجیل بهتر باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (لسان العرب ). و آن غیر از قطبان است . (اقرب الموارد).
قطبیpolarواژههای مصوب فرهنگستانمربوط به مولکول یا پیوندی که چگالی الکترون در یک سمت آن بیش از سمت دیگر باشد
چندقطبیلغتنامه دهخداچندقطبی . [ چ َ ق ُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح جانورشناسی ) نام یک نوع از سلولهای پی (نرونها) که یک اکزون و چندین داندریت دارند. (جانورشناسی عمومی تألیف مصطفی فاطمی ص 174).
مدارات قطبیلغتنامه دهخدامدارات قطبی . [ م َ ت ِ ق ُ ] (اِخ ) نام دو مدار که هر یک به فاصله ٔ 66 درجه و 33 دقیقه از خط استوا یکی در شمال و دیگری در جنوب خطاستوا قرار دارند. مداری که در شمال خط استوا است موسوم به مدار قطب شمال است و م
مدار قطبیلغتنامه دهخدامدارقطبی . [ م َ رِ ق ُ ] (اِخ ) نام هر یک از دو مدار قطب شمال و جنوب که نزدیکترین حد مناطق قطبی را به خط استوا مشخص میکند.
لعل قطبیلغتنامه دهخدالعل قطبی . [ ل َ ل ِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از لعل که نگینه وار پهن باشد. (غیاث ) (آنندراج ).
قطبیلغتنامه دهخداقطبی . [ ق ِ طِب ْ با ] (ع اِ) گیاهی است که از آن رسن سازند و رسن آن از رسن پوست نارجیل بهتر باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (لسان العرب ). و آن غیر از قطبان است . (اقرب الموارد).