قطفتیلغتنامه دهخداقطفتی . [ ق َ طُ تی ی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن یعقوب بن قفرجل وزان ، مکنی به ابوالحسین . از محدثان است . وی از جد مادری خود ابوبکربن قفرجل و ابوحفص بن شاهین روایت کند و ابوبکر خطیب از او روایت دارد. وفاتش به سال 448 هَ . ق .و تولدش به سا
قطفتیلغتنامه دهخداقطفتی . [ ق َ طُ تی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قطفتا. (معجم البلدان ). رجوع به قطفتا شود.
قطفتالغتنامه دهخداقطفتا. [ ق َ طُ ] (اِخ ) محله ای است بزرگ در قسمت غربی بغداد مجاور مقبرةالدیر که در آن قبر شیخ معروف کرخی است . و میان آن و دجله کمتر از یک میل فاصله است . این محله مشرف به نهر عیسی است . (معجم البلدان ).
کثافتلغتنامه دهخداکثافت . [ ک َ / ک ِ ف َ ] (از ع ، اِمص ) کثافة. || (در تداول فارسی زبانان ) چرکینی . پژوینی . (ناظم الاطباء). عدم نظافت . (ناظم الاطباء). شوخگنی . || پلیدی . نجاست . مقابل نظافت . (فرهنگ فارسی معین ).
کثافتلغتنامه دهخداکثافت . [ ک َ ف َ ] (از ع ، اِمص ) کثافة. هنگفتی . جسامت . (ناظم الاطباء). زفتی . انبوهی . درهمی . پیچیدگی . (یادداشت مؤلف ). مقابل لطیفی : لطیفی برآمیخته با کثافت یقینی برابر شده با گمانی . فرخی .اجسام ز اجرام و