قعموسلغتنامه دهخداقعموس . [ ق ُ ] (ع اِ) قسمی از کماة است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قعموص شود.
قعموصلغتنامه دهخداقعموص . [ ق ُ ] (ع اِ) سماروغ . (منتهی الارب ). قارچ . ضرب من الکماة. (اقرب الموارد). || پلیدی مردم و جز آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کهمسلغتنامه دهخداکهمس . [ ک َ م َ ] (اِخ ) پدر قبیله ای از ربیعةبن حنظلة. (منتهی الارب ). نام پدر قبیله ای از تازیان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کهمسلغتنامه دهخداکهمس . [ ک َ م َ ] (اِخ ) ابن الحسن القیسی ، مکنی به ابوعبداﷲ تابعی است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (صفوة الصفوه ج 3 ص 234).
کهمسلغتنامه دهخداکهمس . [ ک َ م َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) ناقه ٔ بزرگ کوهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده شتر بزرگ کوهان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).