قعولةلغتنامه دهخداقعولة. [ ق َع ْ وَ ل َ ] (ع اِمص ) نوعی از رفتار، و آن پیش درآمدگی پای است بر پای دیگر در رفتار. || (مص ) بر سر کوه یا پشته نشستن . (منتهی الارب ).
قعولةلغتنامه دهخداقعولة. [ ق َع ْ وَ ل َ ] (ع ص ) (عقاب ...) عقابی که بر سر کوه جای گیرد. || (مص ) رفتن مانند کسی که خاک رابا یک گام به روی گام دیگر پاشد. (اقرب الموارد).
کهولةلغتنامه دهخداکهولة. [ ک ُ ل َ ] (ع مص ) دومو شدن یعنی در ریش موی سیاه و سفید پیدا شدن . (آنندراج ). کهل گردیدن . (از اقرب الموارد). رجوع به کهولت و کهل شود.
کحالةلغتنامه دهخداکحالة. [ ک ِ ل َ ] (ع اِمص ) علم کحالة از فروع علم طب است و علمی است که در آن از حفظ صحت و از میان بردن مرض چشم بحث می شود و موضوعش چشم انسان است . کتبی که در این علم نگاشته اند بسیار است از آنجمله : تذکرة الکحالین و ترکیب العین و رسالة الکی و شفاء العیون و صورالعیون و نتیجة
قعالةلغتنامه دهخداقعالة. [ ق ُ ل َ ] (ع اِ) یکی قعال . (اقرب الموارد). رجوع به قعال شود. شکوفه ٔ انگور و مانند آن ، یا آنچه از گلش بیفتد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشم ریزان از شتر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
مشروب کحوليدیکشنری عربی به فارسیليکور (نوشابه الکلي) , مشروب خوردن ياخوراندن , مشروب , نوشابه , مشروب الکلي , با روغن پوشاندن , چرب کردن , مايع زدن , مشروب زدن به
رفتنلغتنامه دهخدارفتن . [ رَ ت َ ] (مص ) حرکت کردن . خود را حرکت دادن . (ناظم الاطباء). روان شدن از محلی به محل دیگر. (ازناظم الاطباء). خود را منتقل کردن از جایی به جایی . نقل کردن از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر. راه رفتن . مشی . (یادداشت مؤلف ). مشی . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ) (