قلابیلغتنامه دهخداقلابی . [ ق ُل ْ لا ] (ص ) مصنوع . مُزَوَّر. قلب . ساختگی .بدل . عملی . || پول قلب . (ناظم الاطباء). ناسره . || مردم دغاباز. (ناظم الاطباء). مجازاً هر مکار و دغل را گویند. (آنندراج ) : مژه بر هم بهشت را دیدم دور ازین زاهدان قلابی . <p class
قلابیدیکشنری فارسی به انگلیسیbogus, bum, charlatan, false, mendacious, phoney, phony, pseudo, quack, shoddy, spurious, tinny
قلابیلغتنامه دهخداقلابی . [ ق ُل ْ لا ] (ص ) مصنوع . مُزَوَّر. قلب . ساختگی .بدل . عملی . || پول قلب . (ناظم الاطباء). ناسره . || مردم دغاباز. (ناظم الاطباء). مجازاً هر مکار و دغل را گویند. (آنندراج ) : مژه بر هم بهشت را دیدم دور ازین زاهدان قلابی . <p class
قلابیدیکشنری فارسی به انگلیسیbogus, bum, charlatan, false, mendacious, phoney, phony, pseudo, quack, shoddy, spurious, tinny
حزب انقلابیلغتنامه دهخداحزب انقلابی . [ ح ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) گروهی از یک طبقه ٔ اقتصادی در یک جامعه که اجرای برنامه ٔ کار خود را بر قیام مسلحانه نهاده باشند. رجوع به انقلابی شود.
سقلابیلغتنامه دهخداسقلابی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به سقلاب که نام قوم و ولایت است : رخ او چون رخ آن زاهد محرابی بر رخش بر اثر سبلت سقلابی . منوچهری .چو آید زو برون حمدان بدان ماند سر سرخش که از بینی سقلابی فرودآید همی خله .
قلابیلغتنامه دهخداقلابی . [ ق ُل ْ لا ] (ص ) مصنوع . مُزَوَّر. قلب . ساختگی .بدل . عملی . || پول قلب . (ناظم الاطباء). ناسره . || مردم دغاباز. (ناظم الاطباء). مجازاً هر مکار و دغل را گویند. (آنندراج ) : مژه بر هم بهشت را دیدم دور ازین زاهدان قلابی . <p class
اعتصاب انقلابیلغتنامه دهخدااعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری
انقلابیلغتنامه دهخداانقلابی . [ اِ ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب به انقلاب . شورشی . || کسی که طرفدار انقلاب است . || (اِخ ) نام فرقه ای در اول مشروطیت . (یادداشت مؤلف ).