قلطفلغتنامه دهخداقلطف . [ ق ِ طِ ] (اِخ ) ابن صعترة. یکی از حاکمان عرب و کاهنان واخترشناسان آنهاست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قلاتولغتنامه دهخداقلاتو. [ ] (اِخ ) قریه ای است که بیش از چهار فرسنگ از جنوب فرک فاصله دارد. (از فارس نامه ).
قلطفةلغتنامه دهخداقلطفة. [ ق َ طَ ف َ ] (ع اِمص ) سبکی یا کوچکی اندام . (منتهی الارب ). الخفة فی صغر الجسم . (اقرب الموارد از قاموس ).
قلطفةلغتنامه دهخداقلطفة. [ ق َ طَ ف َ ] (ع اِمص ) سبکی یا کوچکی اندام . (منتهی الارب ). الخفة فی صغر الجسم . (اقرب الموارد از قاموس ).