قلمرولغتنامه دهخداقلمرو. [ ق َ ل َ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) ملک و مملکت و ولایت متصرف . (ناظم الاطباء). ملکی و ولایتی که در آن نوشته ٔ قلم پادشاهی یا امیری رود و مردم آنجا نوشته ٔ او را قبول نمایند و در این لفظ از ترکیب اسم و امر معنی اسم ظرف پیدا شده یعنی محل رو
قلمرودیکشنری فارسی به انگلیسیambit, bailiwick, demesne, dom _, domain, dominion, jurisdiction, kingdom, provinces, purview, realm, sphere, territory
بریدشاهیانلغتنامه دهخدابریدشاهیان . [ ب َ ] (اِخ ) بریدشاهیه . عنوان سلسله ای از امرای مسلمان ترک نژاد در هند که از اواخر قرن نهم هجری تا سال 1028 هَ . ق . در شهر برید (بیدار یا بیدر) کمابیش فرمانروایی داشتند. مؤسس سلسله ، قاسم برید، غلام زرخرید محمدشاه سوم سیزدهم
قلمرولغتنامه دهخداقلمرو. [ ق َ ل َ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) ملک و مملکت و ولایت متصرف . (ناظم الاطباء). ملکی و ولایتی که در آن نوشته ٔ قلم پادشاهی یا امیری رود و مردم آنجا نوشته ٔ او را قبول نمایند و در این لفظ از ترکیب اسم و امر معنی اسم ظرف پیدا شده یعنی محل رو
قلمرودیکشنری فارسی به انگلیسیambit, bailiwick, demesne, dom _, domain, dominion, jurisdiction, kingdom, provinces, purview, realm, sphere, territory
قلمرولغتنامه دهخداقلمرو. [ ق َ ل َ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) ملک و مملکت و ولایت متصرف . (ناظم الاطباء). ملکی و ولایتی که در آن نوشته ٔ قلم پادشاهی یا امیری رود و مردم آنجا نوشته ٔ او را قبول نمایند و در این لفظ از ترکیب اسم و امر معنی اسم ظرف پیدا شده یعنی محل رو
قلمرودیکشنری فارسی به انگلیسیambit, bailiwick, demesne, dom _, domain, dominion, jurisdiction, kingdom, provinces, purview, realm, sphere, territory