قمب سوسلغتنامه دهخداقمب سوس . [ ق ُ ] (اِخ ) کمبوجیه پادشاه مشهور ایران . از مصنفین قرون اسلامی . ابوریحان بیرونی درکتاب الاَّثار الباقیة [ ص 89 ] قمب سوس و [ ص 111 ] قمبوزس ضبط کند. ابوالفرج بن عبری در مختصرالدول قمباسوس بن کور
کمبلغتنامه دهخداکمب . [ ک ُ ] (اِخ ) نام شهری از توابع ری که اکنون به قم معروف است . (ناظم الاطباء).
دوکمبی کمبلغتنامه دهخدادوکمبی کمب . [ دُ ک ُ ک ُ ] (اِ مرکب ) به معنی دنب برجستن باشد. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔمؤلف ). || دستاری را گویند که از دو طرف سرهای آن را بر پس سر اندازند. (لغت محلی شوشتر).
قمبوزسلغتنامه دهخداقمبوزس . [ ق ُ زِ ] (اِخ ) کمبوجیه پادشاه ایران . رجوع به قُمب سوس و کمبوجیه شود.