قمحانلغتنامه دهخداقمحان . [ ق ُم ْ م ُ / ق ُم ْ م َ ] (ع اِ) ورس که گیاهی است زردرنگ . || سپیچه که بر روی می و مانند آن نشیند. || زعفران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
کیموانلغتنامه دهخداکیموان . (اِ) نام گونه ای درم بوده است در سلابور. (از حدود العالم ، ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیموار شود.
چقاامانلغتنامه دهخداچقاامان . [ چ َاَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سومار شهرستان قصرشیرین که در 6 هزارگزی جنوب سومار و 4 هزارگزی مرز ایران وعراق واقع است . دامنه و گرمسیر است و 70 تن سکنه دارد. آبش ا