خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قندیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آجیل
فرهنگ فارسی عمید
مخلوطی از خشکبار از قبیل پسته، فندق، بادام، نخودچی، تخم کدو، و تخم هندوانۀ تفتداده.
-
آغیل
فرهنگ فارسی عمید
= چشمآغیل
-
آل آجیل
فرهنگ فارسی عمید
۱. انواع آجیل.۲. دانههای خوردنی.
-
آنگلوفیل
فرهنگ فارسی عمید
طرفدار انگلیس؛ انگلیسدوست.
-
آوریل
فرهنگ فارسی عمید
ماه چهارم تقویم میلادی بین ماه مارس و مه.
-
ابابیل
فرهنگ فارسی عمید
پرستو.
-
اباطیل
فرهنگ فارسی عمید
= باطل
-
ابن السبیل
فرهنگ فارسی عمید
مسافری که در شهر خود بضاعت و سروسامان دارد اما در سفر بیچیز و تهیدست مانده و توانایی بازگشت به شهر خود ندارد و مستحق زکات است؛ درراهمانده.
-
ابناالسبیل
فرهنگ فارسی عمید
= ابنالسبیل
-
اتومبیل
فرهنگ فارسی عمید
وسیلۀ نقلیهای چرخدار با اتاقک که بهوسیلۀ موتور به حرکت درمیآید و برای حمل بار یا مسافر به کار میرود.
-
اثیل
فرهنگ فارسی عمید
اصلدار؛ استوار و ریشهدار در شرف و اصلونسب.
-
احلیل
فرهنگ فارسی عمید
۱. آلت تناسلی مرد.۲. [قدیمی] مخرج ادرار در آلت تناسلی مرد.
-
ازگیل
فرهنگ فارسی عمید
۱. میوهای کرویشکل، گوشتالو، قهوهایرنگ، شیرین، و کمی گس.۲. درختچۀ خاردار و جنگلی این میوه با گلهای سفید.
-
استریل
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی چیزی که با وسایل مخصوص میکروبهایش را کشته باشند؛ عاری از میکروب؛ ضدعفونی.
-
استیل
فرهنگ فارسی عمید
۱. طرز؛ اسلوب؛ سبک؛ شیوه.۲. نوعی مبل مجلل و دارای کندهکاری و نقوش برجسته، به سبک شاهان قدیم فرانسه.