کوانینلغتنامه دهخداکوانین . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کانون . (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کانون شود.
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.
الزامات عامgeneral provisionsواژههای مصوب فرهنگستانقوانین و مقررات الزامآوری که ناظر بر پیمانهای همساناند
قوانین اطلاعاتinformation lawواژههای مصوب فرهنگستانقوانین و مقررات دولتی ناظر بر اطلاعات و اطلاعرسانی
اطلاعات ورودentry information about a countryواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات مربوط به قوانین و مقررات ورود به یک کشور و عبور و خروج از آن
کشور صاحببندرport stateواژههای مصوب فرهنگستانکشوری که قوانین و مقررات بندری خود را بر کشتیهای سایر کشورها اعمال میکند
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.