قورویوسلغتنامه دهخداقورویوس . [ ] (معرب ، اِ) نباتی است که مسمی به رجل الغراب است و به هندی مسمی نامند. || شجر مریم . (فهرست مخزن الادویه ).
کورآویزلغتنامه دهخداکورآویز. (ن مف مرکب ، ق مرکب ) درآویخته و سخت گرفته از کسی یا جایی چون کوران : او همی گفت و من چو دشنه ٔتیزدر کمر کرده دست کورآویز.نظامی (هفت پیکر ص 179).
کوروشلغتنامه دهخداکوروش . [ کورْ وَ ] (ق مرکب ) کوروار. مانند کور. چون کوران . همچون نابینایان : کوروش قائد و عصاطلبی بهر این راه روشن و هموار. هاتف .و رجوع به کوروار شود.
کوروشفرهنگ نامها(تلفظ: kuroš) (در اعلام) نام سر دودمان سلسلهی هخامنشیان (کوروش کبیر) ؛ (در اعلام) نام کوروش دوم (کوچک) پسر داریوش دوم.