قبلةلغتنامه دهخداقبلة. [ ق َ ب َ ل َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک دربند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (معجم البلدان ).
قبلهلغتنامه دهخداقبله . [ ق ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش چوار شهرستان ایلام . 23000 گزی باختری چوار و 22500 گزی باختری راه شوسه ایلام به شاه آباد. کوهستانی ، سردسیر. سکنه ٔ آن 85 تن است . آب آن
قبلهلغتنامه دهخداقبله . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. در 48هزارگزی شمال باختری راه کوهدشت و 48هزارگزی شمال باختری اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل است . محصو
قبلهلغتنامه دهخداقبله . [ ق ِ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز. در 2000 گزی جنوب باختر شیراز واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . 175 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، چغندر و
قبلهیلغتنامه دهخداقبلهی . [ ق ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ترکه در بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. 185هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان ، کنار شوسه ٔ مسجدسلیمان به اهواز واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی گرمسیر و مالاریائی است . سکنه ٔ 18
قَبْلِهِمُفرهنگ واژگان قرآنقبل از ايشان-قبل از آنان( حرف ميم به دليل رسيدن ساکن به تشديد حرکت گرفته است)
قبله پرستلغتنامه دهخداقبله پرست . [ ق ِ ل َ / ل ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) مسلمان . (آنندراج ). اهل قبله . آنکه به قبله نماز گزارد.
قَبْلِهِمُفرهنگ واژگان قرآنقبل از ايشان-قبل از آنان( حرف ميم به دليل رسيدن ساکن به تشديد حرکت گرفته است)