قپچاقلغتنامه دهخداقپچاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شرفخانه بخش شبستر شهرستان تبریز. در 32هزارگزی جنوب باختری شبستر در جزیره ٔ شاهی واقع و با بندر آغ گنبد 15هزار گز فاصله دارد. موقع جغرافیائی آن کوهستانی معتدل است . <sp
قپچاقلغتنامه دهخداقپچاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه . در 24000گزی شمال باختری میاندوآب و 10000 گزی باختر راه ارابه رو میاندوآب به بناب واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل
قپچاقلغتنامه دهخداقپچاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز. در25هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 3500گزی شوسه ٔ میانه به تبریز و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است .
کیک فنجانیcup cake, fairy cake, patty cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک اسفنجی کوچک و گردی که در قوطیهای مسی جداگانه یا قالبهای کاغذی پخته میشود
کیک اسفنجیsponge cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک متخلخل و سبک تهیهشده از آرد خودورا و شکر و تخممرغ زده و طعمدهندهها
کیک لیوانیmug cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیکی که در درون لیوانی بزرگ و با استفاده از تندپز در مدتی کوتاه پخته میشود
تیمور ملکلغتنامه دهخداتیمور ملک . [ ت َ/ ت ِ م َ ل ِ ] (اِخ ). توقتمش خان ، بیست و دومین پادشاه دشت قپچاق از اولاد جوجی خان بن چنگیز است وی امیر تیمور گورکان را یاری داد و بدست وی به پادشاهی دشت قپچاق رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3<
تقتمش خانلغتنامه دهخداتقتمش خان . [ ت ُ ت َ ؟ ](اِخ ) حاکم دشت قپچاق که در سال 898 هَ . ق . مغلوب امیر تیمور گورکانی گردید. (از قاموس الاعلام ترکی ).
بزرگ خانلغتنامه دهخدابزرگ خان . [ ب ُ زُ ] (اِخ ) نام یکی از خاقانها و سلاطین تورانی ماوراءالنهر و خوارزم و دشت قپچاق . رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 ص 118 شود.
بایانلغتنامه دهخدابایان . (اِخ ) سیمین از خانان آق اردو در دشت قپچاق شرقی از خاندان اوردا (701 - 709). (از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 365).
برکهلغتنامه دهخدابرکه . [ ] (اِخ ) یمین . از خانان گوگ اردو از خاندان باتو یا خانان دشت قپچاق غربی (654 تا664 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ).