کاشیلغتنامه دهخداکاشی . (اِخ ) حسن آملی المولد و المنشاء کاشانی الاصل امامی المذهب کاشی اللقب و گاهی به احسن المتکلمین ملقب از افاضل شعرای قرن هفتم هجرت و یا خود اوائل قرن هشتم را نیز دیده ، شاعری است ماهر و متقی و جلیل القدر و عظیم الشأن و معاصر علامه ٔ حلی متوفی به سال <span class="hl" dir
قیاسیلغتنامه دهخداقیاسی . (ص نسبی ) منسوب به قیاس . || برطبق قاعده . مقابل سماعی . حکم مطرد در همه ٔ افراد.و آن در مواردی است که ضابطه و قاعده ٔ کلی وجود داشته باشد و در افراد مشابه بحکم آن قاعده قیاس رود.- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن . (یادداشت مؤلف ).
تبدیل قیاسی به رقمیanalog-to-digital conversionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تبدیل مقادیر قیاسی به معادل رقمی آنها متـ . قیاسی به رقمی analog to digital
مبدل قیاسی به رقمیanalog-to-digital converterواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که نشانک/ سیگنال قیاسی را دریافت میکند و آن را، بهصورتی مناسب، به قالب رقمی تبدیل میکند
نوردیدهexposedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی فیلم یا ویدئویی که برای ثبت قیاسی یا رقمی تصویر بر آن، نوردهی شده باشد
نوردهیexposure 3واژههای مصوب فرهنگستاننور دادن به فیلم یا ویدئو در دوربین یا چاپگر فیلم، برای ثبت قیاسی یا رقمی تصویر بر روی آن
قیاسیلغتنامه دهخداقیاسی . (ص نسبی ) منسوب به قیاس . || برطبق قاعده . مقابل سماعی . حکم مطرد در همه ٔ افراد.و آن در مواردی است که ضابطه و قاعده ٔ کلی وجود داشته باشد و در افراد مشابه بحکم آن قاعده قیاس رود.- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن . (یادداشت مؤلف ).
قیاسیلغتنامه دهخداقیاسی . (ص نسبی ) منسوب به قیاس . || برطبق قاعده . مقابل سماعی . حکم مطرد در همه ٔ افراد.و آن در مواردی است که ضابطه و قاعده ٔ کلی وجود داشته باشد و در افراد مشابه بحکم آن قاعده قیاس رود.- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن . (یادداشت مؤلف ).
دستگاه تبدیل قیاسیanalogue stereoplotterواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه تبدیلی که در آن از ابزارهای مکانیکی و نوری برای توجیه و ترسیم عوارض و تولید خطوط تراز استفاده میکنند