خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قیزه
معنی
(قَ یا ق ) [ هند. ] (اِ.) لنکوته . ؛ ~ کردن اسب بستن اسب به وضع خاص .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیزه
لغتنامه دهخدا
قیزه . [ق َ زَ / زِ ] (اِ) لنگوته . (بهار عجم ) (آنندراج ).- قیزه کردن اسب ؛ بستن اسب بوضعی خاص و این از اهل زبان بتحقیق پیوسته و در هندوستان قازه به الف گویند. (بهار عجم ) (آنندراج ).
-
قیزه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق ) [ هند. ] (اِ.) لنکوته . ؛ ~ کردن اسب بستن اسب به وضع خاص .
-
واژههای مشابه
-
قیزه بند
لغتنامه دهخدا
قیزه بند. [ ق َ زَ / زِ ب َ ] (نف مرکب ) لنگوته بند. (بهار عجم ) (آنندراج ) : ز نازک معانی شده قیزه بندببرج سرین دیده زین ره کمند. ملاطغرا (از بهار عجم و آنندراج ).رجوع به قیزه و قیزه بندی شود.
-
قیزه بندی
لغتنامه دهخدا
قیزه بندی . [ ق َ زَ / زِ ب َ ] (حامص مرکب ) بستن پارچه بر عورت و بند کردن سر دیگر آن بطرف سرین در کمر و قیزه بند را لنگوته بند نیز گویند. (بهار عجم ) (آنندراج ).
-
قیزه بندی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ هند - فا. ] (حامص .) بستن پارچه بر عورت و بند کردن سر دیگر آن به طرف سرین در کمر.
-
واژههای همآوا
-
غیضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غَیضَة، جمع: غیاض] [قدیمی] qeyze بیشه؛ جنگل.
-
قیذه
لغتنامه دهخدا
قیذه . [ ] (اِخ ) از دیههای فراهان است . (تاریخ قم ص 141).
-
قیظه
لغتنامه دهخدا
قیظه . [ ق َ / ق ِ ظَ / ظِ ] (اِ) (اصطلاح تصوف ) لنگ مانندی که درویشان به کمر می بستند و عورت را بدان می پوشاندند و گاهی آن را از زیر بغل چپ و راست برده به پشت گردن گره میزدند. لنگوته . این کلمه را گاه به ضاد هم ضبط کرده اند. (فرهنگ فارسی معین از مقا...
-
قیظه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق ظَ یا ض ) (اِ.) لنگ مانندی که درویشان به کمر می بستند و عورت را بدان می پوشاندند و گاهی آن را از زیر بغل چپ و راست برده به پشت گردن گره می زدند، لنگوته .