لائقلغتنامه دهخدالائق . [ ءِ ] (ع ص ) سزاوار. قمین . قَمِن . قَمَن . (منتهی الارب ). درخور. جدیر. حری . نیز رجوع به لایق شود.
لیغ و لاغلغتنامه دهخدالیغ و لاغ . [ غ ُ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به لاغ شود : گه خیال آسیا و باغ و راغ گه خیال میغ و ماغ و لیغ و لاغ .مولوی .
تیمگان قهرمانان اروپاUEFA Champions League, Champions League, European Champion's Cupواژههای مصوب فرهنگستاننام رسمی جام قهرمانان اروپا که میان تیمهایی برگزار میشود که در تیمگانهای ملی خود حائز بالاترین رتبهها شدهاند
رَزدانهlake, colour lake, lake colourواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رنگدانۀ متشکل از مادۀ رنگی آلی و انحلالپذیر که به پایهای معدنی پیوند خورده است
حلائقلغتنامه دهخداحلائق . [ح َ ءِ ] (اِخ ) نام چاههایی است که پیغمبر(ص ) در غزوه ٔ ذات العشیره بدانجا فرودآمد. (از معجم البلدان ).
خلائقلغتنامه دهخداخلائق . [ خ َ ءِ ] (ع اِ) خلایق . ج ِ خلیقة. رجوع به خلیقة در این لغت نامه شود : از خدایی خلائق آگه نیست عقلا را درین سخن ره نیست . سنائی .|| قله هایی بر ذروه ٔ صمان که آب باران در آنها گرد آید. (منتهی الارب ) (از
صلائقلغتنامه دهخداصلائق . [ ص َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَلیقَة. (منتهی الارب ). گوشت بریان پخته . رجوع به صلیقة شود.
علائقلغتنامه دهخداعلائق . [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ علاقه . || ج ِ علیقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اصطلاح عرفان ) اسبابی است که طالبان بدان تعلق کنند و از مراد بازمانند. (فرهنگ مصطلحات عرفا).
بلائقلغتنامه دهخدابلائق . [ ب َ ءِ ] (اِخ ) بلوقة که موضعی است به ناحیه ٔ بحرین . (از منتهی الارب ). و رجوع به بَلوقة شود.