اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
لائیلغتنامه دهخدالائی . (اِ) حشو جامه از پارچه . || نوعی از بافته ٔ ابریشمی که در گجرات بافند و ساده و رنگارنگ هر دو نیکوست . (آنندراج ).
لائیلغتنامه دهخدالائی . (حامص ) لاییدن . گفتن . تنها در ترکیب به کار رود چنانچه در کلمه ٔ مرکب هرزه لائی . رجوع به لائیدن شود.
درکی بالائیلغتنامه دهخدادرکی بالائی . [ دِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 2 هزارگزی باختر شیراز، با 134 تن سکنه . آب آن از قنات وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="l
دره بالائیلغتنامه دهخدادره بالائی . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) نام تیره ای است از طایفه ٔ ممزائی ایل چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
دلائیلغتنامه دهخدادلائی . [ دَ ] (ص نسبی ) دلایی . نسبت است به دَلایة، که شهری است در سواحل بحر اندلس . (از الانساب سمعانی ). رجوع به دلایی و دلایة شود.
دلائیلغتنامه دهخدادلائی . [ دَ ] (اِخ ) شرقی بن ابوبکر دلائی ، از فاضلان مغرب بود که به سال 1019 هَ . ق . در شهر دلاء متولد شد و در سال 1079 در شهر زاویه درگذشت . او راست : شرح الشفاء و حاشیه بر مطول . و نیز نظمهایی دارد. (از
دلائیلغتنامه دهخدادلائی .[ دَ ] (اِخ ) محمد (المرابط)بن محمدبن ابوبکر دلائی قشتالی مکنی به ابوعبداﷲ. از ادیبان مغرب . به سال 1021 هَ . ق . متولد شد و در 1080 به قاهره رفت و در سال 1089 در فاس